*کاپو (با تلفظ /kâpo'/) کلمه اى ایتالیایى است که به پدرخوانده هاى مافیا اطلاق می شود
        وب نوشت هاى من درباره قدرت، سکس، خانم ها، موفقیت و هر چیز دیگه!
تمامی عواقب مطالعه و استفاده از این وب نوشت ها بر عهده خواننده می باشد
ماهیت قدرت Friday, October 13, 2006

به خودم تبریک میگم که تونستم بیشتر از یه سال هیچ مطلبی ننویسم! کون گشادی مرض بدیه! که متاسفانه بعضی ها!! بهش دچار هستن! تو این مدت چند اتفاق جالب افتاد، یکی از مهمتریناش این بود که استاد دوم بی خیال زن گرفتن شد، خدا رو صدهزار مرتبه، بلکه بیشتر، شکر.

قبلاً راجع به منابع قدرت صحبت کردم، این بار درباره معنی و ماهیت اون می خوام براتون بگم.
قدرت رو می شه به این صورت تعریف کرد: «توان بدست آوردن خواسته» یا «توان محقق کردن اراده». در عمل قدرت به سه نوع مختلف تقسیم میشه، قدرت تسلط، قدرت درونی و قدرت گروهی.
قدرت تسلط: قابلیت تحت سلطه در آوردن دیگران و وادار کردن اونها به انجام خواسته طرف مسلط. این نوع قدرت از تهدید و زور بدست میاد. اگه فرد یا گروه تحت سلطه از انجام خواسته طفره بره، طرف مسلط از قدرت خودش جهت وادار کردن آنها به اطاعت استفاده می کنه.
قدرت درونی: به قابلیت درونی و ذاتی یک فرد جهت محقق کردن خواسته اطلاق میشه. این نوع قدرت از هوش، منابع، دانش، استقامت و اینجور چیزها حاصل میشه. این نوع قدرت، انجام کارهایی که دیگران بصورت قائم به ذات، قادر به انجامش نیستن رو مقدور میکنه.
قدرت گروهی: شبیه به قدرت درونی هست، با این تفاوت که نشان دهندهء توانایی همکاری با دیگران جهت محقق کردن خواسته از طریق کار گروهی هست.

همچنین این سه نوع قدرت گروه بندی هایی که کِنِت بولدینگ (Kenneth Boulding) در تئوری قدرتش ذکر می کنه رو هم شامل میشه و دسته بندی کاملتری رو نسبت به اون ارائه میده. بولدینگ میگه، قدرت سه نوع داره: تهدید، تبادل و عشق.
قدرت تهدید همان نوع قدرتی هست که به عنوان «قدرت تسلط» بهش اشاره کردم.
منظور از قدرت تبادل، قدرت مذاکره هست. در عمل یک حالت خاص از «قدرت گروهی» هست، چون نیاز به طرف دیگری جهت مذاکره و راضی کردن او به همکاری داره.
عشق که بولدینگ به عنوان نوعی از قدرت ذکر می کنه، اغلب به عنوان شکلی از قدرت در نظر گرفته نمیشه. این شکل از قدرت نیز حالت خاصی از «قدرت گروهی» هست زیرا در تعامل با دیگران شکل می گیره. وقتی مردم همدیگر رو دوست دارن، کارهایی رو فقط بخاطر دوست داشتن و عشق انجام میدن، بدون چشم داشت به پاداش. این نوع قدرت منشاء چیزی هست که بولدینگ به عنوان «سیستم گرایش» ازش یاد میکنه. سیستم گرایش ساختار تعهدات، اتصالات، احترام و مشروعیت ای است که گروه های اجتماعی و جوامع مختلف رو می سازه. همچنین این نوع قدرت پایهء ترغیب و قانع کردن هست. با استفاده از عشق و احترامی که طرفی برای دیگری قائل هست، مباحثی رو میشه طراحی و مطرح کرد که منجر به تغییر سیستم اعتقادی افراد بشه؛ اگراعتقادات افراد تغییر پیدا کنه، اونها به تغییر رفتار و عملکردشون ترغیب خواهند شد.

اگرچه بیشتر مردم قدرت رو فقط در «قدرت تسلط» می بینن، اما اغلب استراتژی های موفق مبارزه و درگیری ترکیبی از هر سه تای اونها هستن. استفاده از یه مقدار زور، یه مقدار مذاکره و یه کم ترغیب کردن (چانه زنی از بالا، فشار از پایین؛ احتمالا عشق هم از وسط!). چقدر از هرکدوم باید تو استراتژی دخیل باشه، در موقعیت های مختلف متفاوته و بستگی به طرف درگیری، ماهیت مسئله و منابع در دسترس داره.
موضوع بندی: استراتژی، قدرت
11:13 PM نظر بدین (تاحالا 1 نظر)
لینک ثابت | ارسال      دریافت نظرات از طریق feed
نوشته های جـدیـدتـر
نوشته های قدیمی تر
 
خرت و پرت
صفحه اول
دریافت از طریق feed
دریافت از طریق ایمیل
ارسال به Facebook
ارسال به Twitter
ارسال به FriendFeed
کار داری؟ نامه بنویس!
capoblog@gmail.com
در و همسایه
فعلا تعطیل، تا بلا دور شه!
یادشون بخیر
مرحومه مرجان خانم کویری
مرحوم پسر بدجنس
مرحوم حاج محسن توتفرنگی
آرشیو موضوعی نوشته ها
استراتژی (4)
خانم بازی (8)
فلسفه (2)
قدرت (7)
متفرقه (1)
آرشیو زمانی نوشته ها
February 2012
February 2011
July 2010
January 2010
March 2009
March 2008
October 2007
November 2006
October 2006
July 2005
May 2005