*کاپو (با تلفظ /kâpo'/) کلمه اى ایتالیایى است که به پدرخوانده هاى مافیا اطلاق می شود
        وب نوشت هاى من درباره قدرت، سکس، خانم ها، موفقیت و هر چیز دیگه!
تمامی عواقب مطالعه و استفاده از این وب نوشت ها بر عهده خواننده می باشد
درگیری، جنگ، مبارزه، دعوا! Friday, May 27, 2005

من یه چند روزی مسافرت بودم، نرسیدم مطلب جدید بگذارم، ابن مطلب رو هم دیروز نوشتم اما اینترنتم بازی در آورد و امروز این رو تونستم بفرستم، فردا پس فردا هم اولین مطلب دختر بازی رو می گذارم تا جبران شه این مدتی که مطلب نگذاشتم.

وقتی خواسته های ما (رجوع کنید به مطلب ما چی می خواهیم؟) در تعارض با خواسته طرف یا طرف های (منظور از طرف فقط یه آدم نیست می تونه یه دولت، شرکت یا هر موجودیت واحد دیگه ای باشه) دیگه ای قرار می گیره احتمالاً (و نه همیشه) منجر به یه درگیری میشه. این خواسته ما -حالا هر چیزی که هست- یا در اختیار طرف(های) ما هست و یا در اختیار طرف سوم و یا بدون صاحب ولی با دو (یا بیشتر) خواهان! مثلاً:
1- تقی از یه دختر خوشش میاد، دختره یه دوست پسر داره، تقی و دوست پسر مذکور میزنن همدیگرو له و په می کنن!
2- تقی و نقی از یه دختر خوششون میاد، دختره دوست پسر داره، تقی و نقی و دوست پسر مذکور میزنن همدیگرو تیکه و پاره می کنن!
3- تقی و نقی از یه دختر که صاحاب نداره خوششون میاد، تقی و نقی میزنن همدیگرو جر و واجر می کنن!
در موارد ذکر شده خواسته و محرک میل جنسی هست اما در بسیاری از موارد این خواسته ما یک منبع قدرت هست، بهر صورت چون ایرانیها با اینجور مثالها آشنایی بیشتری دارن از این مثال استفاده شد!!!
هرچقدر که یکی از طرفین دارای برتری بیشتری نسبت به طرف دیگه باشه احتمال درگیری در حین تعارض خواسته ها هم بیشتر میشه و کلاً وقتی ارزش منابع قدرت دو طرف نسبتاً برابر باشه (به اصطلاح توازن قوا برقرار باشه) احتمال درگیری نمیره (مثلاً، روسیه و آمریکا امکان نداره با هم بجنگند مگه قصد خودکشی داشته باشند!!! چون طرفین از قدرت تقریباً برابری برخوردارن، ولی مثلاً می بینم که روسیه در موقع تعارض خواسته هاش با چچن بدون درنگ باهاش وارد جنگ شد چون منابع قدرت بصورت یک طرفه ای در اختیار روسیه بود) (بازهم بعنوان یک مثال ملموس! در حالتی که تقی از یه دختر خوشش میاد و دختره یه دوست پسر داره، اگه تقی خیلی از دوست پسر مذکور گردن کلفت تر باشه میره و دهن طرف رو سرویس می کنه! اما اگه دارای زور برابری با اون باشه دعوایی نمیشه چون میدونه که برنده نمیشه)
موضوع بندی: قدرت
2:45 PM نظر بدین (تاحالا 0 نظر)
لینک ثابت | ارسال      دریافت نظرات از طریق feed
منابع قدرت Tuesday, May 17, 2005

تو مطلب قبل راجع به انگیزه واقعی و نهایی آدمها صحبت کردم، دیدم اگه بخوام بیشتر اون مطلب رو باز کنم تا تموم شه، حالا حالا ها میشه راجع به اون نوشت و از بقیه مطالب میمونم، برای همین تصمیم گرفتم هر بار راجع به یک چیز بنویسم و چند تا مطلب رو با هم پیش ببرم تا تنوع مطالب حفظ بشه و حوصله کسی سر نره!

از اونجایی که ما همه دنبال بدست آوردن قدرت هستیم باید اول بدونیم منابع کسب اون چی هست؟ قدرت سه منبع داره:
اول) اطلاعات
دوم) ثروت
سوم) زور (منظورم توانایی مبارزه رو در رو هست، حالا می تونه از داشتن زور بازو شروع بشه بره تا داشتن اسلحه و ارتش)
نکته مهم این هست که این منابع قابل تبدیل به همدیگه هستند درست مثل 3 جور ارز مختلف که قابل تبدیل به همند و مثل ارز، دارای ارزش برابری مختلفی نسبت به همدیگه می باشند و بازهم مثل ارز، این ارزش برابری در زمانهای مختلف متغیر هست. الوین تافلر معتقد هست که در حال حاضر مهمترین و باارزش ترین منبع قدرت، اطلاعاته. اما بهر حال این می تونه در موارد مختلف متغیر باشه، بعنوان مثال توی یه مبارزه خیابونی بیشتر از هر چیزی زور تعیین کننده برنده هست، در یک حراج، ثروت و در یک مورد تجاری، اطلاعات می تونه بیشترین کمک رو بکنه. بهر حال در کل نظر الوین تافلر درست هستش و فقط در موارد خاص (و اندک) ارزش ثروت و زور از اطلاعات بیشتر میشه.
موضوع بندی: قدرت
10:03 PM نظر بدین (تاحالا 0 نظر)
لینک ثابت | ارسال      دریافت نظرات از طریق feed
ما چی می خواهیم؟ Thursday, May 12, 2005

واقعا ما چی می خواهیم؟ جواب این سوال خیلی مهمه، اول بخاطر اینکه نشون میده انگیزه مردم در انجام کارها چی هست (ما خودمون هم جزئی از همون مردمیم) و دوم (و مهمتر) اینکه بما نشون میده اگه بخوایم کسی رو به چنگ بیاریم چه جوری باید براش تله بگداریم!!
فروید می گه: محرک کارهایی که ما انجام می دیم دو چیز هست،
اول) میل جنسی
دوم) آرزوی بزرگ بودن (مهم بودن، قدرتمند بودن، محترم بودن و ...، همه اینها به نوعی احساس بزرگ بودن رو در ما بوجود میاره)
پس اگه موقعیتی ایجاد کنین که کسی بتونه تو اون به یکی یا هردوی این موارد برسه، در آستانه جذب طرف به اون موقعیت قرار می گیرین. (فرض کنین یه کُسِ توپ تویه یه خونه خالی که درش بازه، در دسترس شما هست، می شه شما رو تصور کرد که با تمام قوا و سرعت در حال دویدن به سمت اون خونه هستین، حالا باز فرض کنین که یه نفر دیگه اون خونه رو کاملا مین گذاری کرده، نتیجه می گیریم بجای اینکه یه حال اساسی به دودول مبارک برسه، بزودی پودر خواهید شد!!!!! به این میگن تله! البته یه تله احمقانه که باعث حروم شدن یه کُسِ توپ میشه! در هر صورت گاهی وقتها هزینه گزافی باید بابت یه تله پرداخت، چه میشه کرد، چاره ای نیست) (کاملاً واضحه که شما همیشه برا نابود کردن کسی تله نمی گذارین، می تونه مثلا برای جذب یه نفر و ایجاد یک رابطه دوستانه یا بستن یه قرارداد باشه یا هر چیز دیگه ای)
فعلا این رو بعنوان یکی از مهمترین نکات داشته باشین، بعداً لازم میشه.
موضوع بندی: استراتژی، قدرت
1:26 PM نظر بدین (تاحالا 0 نظر)
لینک ثابت | ارسال      دریافت نظرات از طریق feed
نور، صدا، تصویر... حرکت! Wednesday, May 04, 2005

خوب، به حول و باتری الهی اینجا هم راه افتاد؛ البته بعد از تقریباً دوسال از وقتی که تصمیم گرفتم که یه بلاگ راه بندازم (ته سرعت عمل)! فکر کنم اگه به بدجنس نگفته بودم که این کارو می کنم چند سال دیگه هم طول می کشید تا راش بندازم.
این Blogger هم من رو نمود! چقدر دنگ و فنگ داره! الان دو هفته هست که دارم باهاش سر و کله می زنم، فعلا که دوزاریم افتاده چطوری کار می کنه، بدک هم نیست، تاریخ هاش رو می خواستم با یه Script ای فارسی (شمسی) کنم فعلا بی خیال شدم چون اگه می خواستم به همه جزئیات برسم به این زودی ها راه نمی افتاد ولی اون رو هم درست می کنم به زودی. قسمت نظرات (Comments) هم که خیلی چرت و پرته و اصلا نمی شد بهش Template داد ولی من حالا یه نامه (email) زدم به Blogger که یه فکری به حالش بکنن، فارسی هم اگه توش نظر بدین درست نشون نمی ده (پس فارگلیسی (پنگلیش) نظر بدین فعلا)، اگه اونا یه فکری به حالش نکردن خودم ردیفش می کنم با یه کم کار. اون دسته بیلی هم که اون بالا Blogger زورکی چسبونده رو با یه حقه ای ترتیبش رو داده بودم اما چون راجع به Comment ها برای Blogger نوشتم گفتم احتمالا یه سری به بلاگ می زنند و اگه ببینن اون رو حذف کردم، Comment ها رو که درست نمی کنن، هیچ بعید نیست در اینجا رو هم راه نیفتاده گل بگیرن بره پی کارش! خلاصه اون رو هم یه چند هفته دیگه دوباره پاکش می کنم.
یه کم هم راجع به خودم و چیزایی که قراره اینجا بنویسم بگم...
کلاً من کمتر وقت می کنم بلاگ های مختلف رو بخونم (بابا مشغله! بابا Busy!) ولی معمولا گه گداری یه وب گردی اساسی می کنم و چیزای مختلفی رو می خونم. تنها بلاگی که همیشه می خونم مال بدجنس هستش، لینکش هم اون گوشه بالا سمت چپ هستش، شما هم یه بار بخونین مشتری میشین! وبلاگ توتفرنگی رو هم تا وقتی مرحوم حاج محسن خان توتفرنگی (ره) توش چیز می نوشت رو می خوندم، اما بهر حال لینک اوشان هم اون بالا موجوده (جهت ثبت در تاریخ!) امیدوارم روحش قرین رحمت باشه و تو بهشت با حوری ها مشغول حال و حول!
همونطور که اون بالا مشاهده می کنین قراره اینجا راجع به قدرت، سکس، خانمها و روشهای بازی باهاشون!! (خانم بازی) و موفقیت (بطور کلی) مطلب بنویسم حالا اگه چیزهای دیگه ای هم پیش اومد می نویسم ولی مطمئناً دو موضوع زیر رو اینجا پیدا نمی کنین:
- راجع به سیاست (ایرانی و فرنگی!) اینجا چیری نمی نویسم کلاً منظور من از قدرت چیز دیگه ای هست که حالا می گم.
- داستانهای سکسی هم اینجا پیدا نمی کنین، به حمدالله عزیزان دیگه خیلی انرژی در این زمینه صرف کردن و همه نوع داستان (اعم از کوتاه، نیمه کوتاه، متوسط، نیمه بلند، بلند، خیلی بلند، خیلی خیلی بلند، رمان و ...)، خاطره، شعر، کس شعر و هزار کوفت و زهر مار دیگه از کردن ننه و خاله و عمه و فک و فامیل تا در و همسایه و غریبه و آشنا رو به رشته تحریر در آوردن و کلاً مواد اولیه جق زدن زیاد هستش و من هم حال و حوصله و وقت ندارم اینجا از این چیزا بنویسم. اینقدر مباحث مهمتری هست که راجع بهشون بنویسم که دیگه لازم نیست با آب و تاب شرح بدم که موقع کردن فلانی رنگ نوک سینش قهوه ای بنفش فام!!!! بوده یا رنگ دیگه! سکس رو هم از جنبه دیگه ای می خوام راجع بهش بنویسم که حالا می گم.

همیشه قدرت برای من (و صد در صد برای شما هم) مسئله جذاب و مهمی بوده برای همین می خوام در مورد قدرت، معادلاتش و منابعش، مبارزه و استراتژی هاش و خیلی چیزای دیگه مربوط به قدرت مطلب بنویسم.
سکس هم که مبحث شیرین همیشگی بوده و هست و خواهد بود و راجع بهش می نویسم البته احتمالاً نه خیلی زیاد.
از اونجایی که روشهای مخ زنی در ایران داره به اتو زدن محدود میشه و این هنر اصیل و باستانی داره گم و گور میشه، اینجا راجع به اون خیلی زیاد می نویسم، کلاً هر کس سکس خواهد جور مخ زنی باید کشد (روشهای میانبری همچون خانه عفاف هم موجوده که توصیه نمی شه. در کل اگه آدم پول بالا کُس بده دیگه اون مزه رو نمی ده که حاصل مخ زنی خودش رو بکنه!) از اونجایی که بنده افتحار شاگردی دو تن از اساتید بزرگ این فن شریف رو داشتم و سالها در این زمینه تحقیق کرده و تجربه کسب نموده و دود چراغ خوردم نکات و تجربیاتم رو برای شما می نویسم و شما هم برای من بنویسین!! یکی از اون اساتید هم قول داده یه مطالبی بده اینجا بگذارم که حتما این کارو می کنم و همگی جمیعاً برای سلامتیشون صلوات محمدی بفرستین.
موفقیت هم چیزی هست که همه ما دنبالشیم، یه نکات کوچیکی هم راجع بهش گه گداری می نویسم براتون.
سعی می کنم چند بار تو هفته اینجا مطالب جدید بنویسم، اصلاً نمی دونم کسی این نوشته ها رو می خونه یا نه ولی امیدوارم بلاگ بدرد بخوری از آب در بیاد!
موضوع بندی: فلسفه، متفرقه
2:07 AM نظر بدین (تاحالا 1 نظر)
لینک ثابت | ارسال      دریافت نظرات از طریق feed
نوشته های جـدیـدتـر
 
خرت و پرت
صفحه اول
دریافت از طریق feed
دریافت از طریق ایمیل
ارسال به Facebook
ارسال به Twitter
ارسال به FriendFeed
کار داری؟ نامه بنویس!
capoblog@gmail.com
در و همسایه
فعلا تعطیل، تا بلا دور شه!
یادشون بخیر
مرحومه مرجان خانم کویری
مرحوم پسر بدجنس
مرحوم حاج محسن توتفرنگی
آرشیو موضوعی نوشته ها
استراتژی (4)
خانم بازی (8)
فلسفه (2)
قدرت (7)
متفرقه (1)
آرشیو زمانی نوشته ها
February 2012
February 2011
July 2010
January 2010
March 2009
March 2008
October 2007
November 2006
October 2006
July 2005
May 2005