
حس کردم که بد نیست توضیح بدم که چه مرضی هست که من از علوم نظامی می نویسم! چون به احتمال خیلی زیاد کسی از خواننده های این بلاگ آدم نظامی نیست و بقیه هم علاقه ای به این علوم ندارن!
همه آدم ها توی زندگی می خوان پیشرفت کنن. توی اغلب موارد و به ویژه تو موارد بازرگانی این پیشرفت باعث تقابل می شه؛ مثلا مبارزه برای کسب سهم بیشتر از یه بازار بین دوتا شرکت. از نظر من علوم نظامی چکیده تفکر بشر برای کسب برتری هستن و برای همین توی همچین موقعیت هایی می تونن خیلی به ما کمک کنن. فقط کافیه به اون ها بصورت استعاره ای نگاه کنیم. فرضا توی مثال اون دوتا شرکت، به جای نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و ... می شه اداره ها بازاریابی، فروش، تحقیق و توسعه و ... رو گذاشت. به جای هدف اشغال فلان کشور می شه، اشغال فلان بازار رو گذاشت. لازم نیست حتما جنگ با شمشیر و توپ و تفنگ باشه، می تونه با تبلیغات و فروش باشه. یه «نقطه کلیدی»
[1] لازم نیست کوه احد باشه، می تونه یه مکان مناسب برای ساخت یه کارخونه یا درست کردن یه فروشگاه باشه و قس علی هذا!
علوم نظامی بازه وسیعی داره و خیلی چیزهاش بدرد موارد غیرنظامی نمی خوره (مثلا روش های عملیات آبی-خاکی یا نحوه استفاده از عوارض رمین!). من اینجا دارم سعی می کنم که گاه گداری یه چیز بدرد بخورش که دید بازتری به آدم می ده رو بگذارم.
[پی نوشت]
[1] راجع به «نقطه کلیدی» به مطلب
مبانی هنر عملیاتی رجوع کنید.